۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

لالايي

لالايي
من كنون خواب كبوترهاي عاشق را
درون خوابهاي نغمه پرداز تو مي بينم
بخواب آرام كبوتر جان
دريغ و حسرت امروز ، از آن ماست
بـخواب آرام كه بيداري و تب
امشب از آن ماست
شب اما وه كه طولاني وخوف انگيز مي باشد
و هر جائي نشاني از ستاره
در ره فرداي تو دارد
بـخواب هر ستاره
جنين صبح فردايي است
و فردا هم از آن توست
* * * *
نـمي دانـم كبوتر جان
كجاي نقش اين خانه كه مي سازيـم
برا يت جالب و، هـمراه تو ماند؟
و فردا يي كه در پيش است
چه خواهي كرد؟
چگونه پاس خواهي داشت
ولي ا ين بي خوابي امشب ازآن ماست.
* * * *
كبوتر جان
سلام صبح فردا را ، تو پاسخ گو
كه كاخ صبح فردا ارمغان توست
نگين صبح فردا را
تو در كام سحر بنشان
بـخواب آرام كبوتر جان
بـخواب آرام عزيز من
اميد صبح فردا هم از آن توست...

هیچ نظری موجود نیست: