۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

هزاره بعد




میان لب و دندان
اشعار خونین
طلاقی ، پوست  ،  شلاق
گلوله
طناب آویزان .

از آسمان تو
نظاره کردم
روزنی زمستانی
قندیل آدم
در ریسمان برهنه !

آز آسمان تو
نظاره کردم
کپه های قندیل  آدم
که
کپه
 کپه کپه
زمین بلعید
کپه ها و تپه های
خون
سرزمین سبز روئید .

هنوز تا هزارهء بعدی
فاصله ای است
 داستان کپه های سبز
نقل شود
از دهان خاموش !

هیچ نظری موجود نیست: