روز گذشتن از هوای نفسهای سرد ، رسیده است
آن آستین پاره و آن جامه دان تنک
این تنگی فضای مه آلود
یک نغمه بیش نیست
تا بشکند حباب خیال غم
بشکن صبوری سبز خود
این حباب غم !
بی نام همچو ستاره ها ............
پائیز برگ ریز با نسل جوانم چه می کنی ؟ با دختران این سرزمین همیشه سبر با این همه حقیقت عریان چه می کنی ؟ در برگ ریز تــو سیز می شویم در مهر بوسه ها و دشنه هم آغوش می شویم ، پائیز