۱۳۹۷ اسفند ۳, جمعه

آی دختر شرقی





آی دختر شرقی
چه زود و سخت 
به دیدار عدالت در آمدی 
تا پدر را طلب کنی !
بابا هنوز 
در انتهای نگاه معصوم ات
موج میزند 
آن چشم هزار سخن دارد 
هزار غم هزار شرم برای ما 
دختر بابا  

۱۳۹۷ بهمن ۲۰, شنبه

کودکی من کجاست ؟





کودکی من کجاست ؟



نام : ندارم
نام خانوادگی :‌ ندارم
شماره شناسنامه : ندارم
تاریخ تولد : آن روز که بارون بود 
محل تولد : زندان 
آدرس : درست پشت همین میله 
محل زندگی : زندان 
نام پدر : ندارم
فوت کرده : نمی دونم
نام مادر : زندانی
پ ن:کودکان متولد شده و رشد کرده در زندان که همراه مادر در زندان زندگی  .می‌کنند 

۱۳۹۷ بهمن ۱۸, پنجشنبه

بیداری





و اینجا
نامی است
بر این سنگ نشسته بر خاک
جانی نشسته بر پا
او را ندیده می دانم
جانی از جهانی بر زمین نهاده
در هزاره نوین
نوید جان او 
به حال ما می رسد
حال نو می شود 
هر زمان
بیداری

۱۳۹۷ بهمن ۱۱, پنجشنبه

ارثیه




ارثیه 

عدالت خانه
از عدالت خانه
یک خانه ماند برای یک رهبر
 یک خانه ماند برای هر قاضی
یک خانه ماند برای هر آیت الله
یک خانه ماند برای هر سردار 
یک خانه ماند برای هر ملا
 یک خانه ماند برای هر بازجو
و یک خانه بی روزن برای ما 
 بنام زندان
از عدالت
یک گور بی نشان
 !به جا ماند  

زخم این ستم




زخم این ستم
عمیق تر از 
قتل های گذشته ات
  ، بر باور شیاطین الهی تو
 . آوار می شود
دژخیم را 
پاسخی جهنمی باید
 ، از جهنمی که افریده بر زمین 
 ، فقر و فلاکت و نیستی 
  ،در نیستی تو
فنا می شود 
 . دژخیم

۱۳۹۷ دی ۱۹, چهارشنبه

شکنجه کارگر در زندان!










 کارگر هفت تپه  
(بخشی)

ژتونی بر میز قمار قدرت
بدور خود می چرخد
شورای اسلامی از او حمایت می کند
قوه قضاییه از او حمایت میکند 
رئیس جمهور از او حمایت میکند 
کارفرما از او حمایت می کند
مجلس شورای ملی از او حمایت می کند
وزارت اطلاعات از او حمایت می کند
رهبر از او حمایت می کند 
و یک سخن دارند
و یک صدا می گویند :
تنها اگر
 این حرامزاده
 !سکوت کند و انکار شکنجه آنها 
و او دست بر سینه شکسته فرو می کند
تا رفیق کارگر در محل کار
خونی کز او می رود را کمتر ببیند
که شاید فردا روز بهتری باشد 
برای جهان انسانی !

۱۳۹۷ دی ۹, یکشنبه

خایه مالان نظام رهبری یا رهبرن یا جانشین رهبری







خایه مالان نظام رهبری یا رهبرن یا جانشین رهبری

خایه مالان نظام جمع اند در زیر عبای رهبری

ای خدا لطفی بکن این خایه مالان را ببر در نزد خویش

شاهرودی رفت شکر خدا 

مابقی ماموت های مانده را یکجا ببردر نزد خویش 

رهبری گفت نه سال پیش 

میروم من هم هفت سال دگر

آ خدا گوش کن حرفش او را ببر

آ خدا باز هم خلف وعده کرده ای؟

کم کمک ماموت ها صد شغل دارند و ما

دست به تخم ایستاده ایم از بهر یک شغل حلال

هر یکی زیر عبا چیزی برای خایه مالی در بیت رهبر می برد


ما که بی چیزیم این تخم ما ما را بس است