۱۳۹۲ دی ۶, جمعه

او کنار من نبود ......



لالائی من
وقتی که مادر رفت
این بود .
جیر جیر چرخ های گاری پدر
جیر جیر و باز
 جیر جیر .....
خدا هم خوابید با من
تا شب گذر کند ،
 یادش رفت که جای  من
کوچک است و  او
بزرگ تر از
جای خواب من .

او کنار من نبود ......

هیچ نظری موجود نیست: