خانه
سر پناهي دارم
كوچك ا ما گرم
جان پناهي دا رم
کوچک ا ما امن
* * * *
باد پائيزي
خانه ا م ويرا ن كرد
با خودش آ نرا برد!
و من آ واره ترين
بي پناهي بودم
كه در اين شهرمی زیست
* * * *
سرپناهی دارم
كوچك امّا تنها.
خانه
سر پناهي دارم
كوچك ا ما گرم
جان پناهي دا رم
کوچک ا ما امن
* * * *
باد پائيزي
خانه ا م ويرا ن كرد
با خودش آ نرا برد!
و من آ واره ترين
بي پناهي بودم
كه در اين شهرمی زیست
* * * *
سرپناهی دارم
كوچك امّا تنها.
جنگ
ماه آویزان،
ز قندیلش درون آسمان.
سایهٌ مرد زیر پایش له
هـمچو خود در زیر بار غـم.
کوله بار مرگ بر دوش
با خود از این جنگ
نه مدالی
نه نشان افتخاری
نه چراغی با خود آورده.
دست خالـی با تن خسته
می رود
آهسته
آهسته
رو به خانه
در هوای سرد،
سردی قلبش فزون
از سردی خانه!!