پدر بزرگم به پدرم سینما را هدیه داد برای درک جهان هستی در احساس بودن خود در جهان. . پدرم تلویزیون به من هدیه داد برای درک جهان هستی در احساس بودنم در جهان . . من به دخترم کامپیوتر هدیه دادم برای درک جهان هستی در احساس بودنش در جهان . . دخترم جه هدیه خواهد داد به دخترش برای درک جهان هستی برابر در احساس بودنش در جهان ؟
هل هله و شادی است اینجا که من هستم به پاس پایان چرخش زمین و ماه و من بر معبد خورشید با خاطرات آنها که در چرخش پیشین به جا ماندن سفر دوباره خود را با رمین و ما به دور معبد جاودانه خورشید آغاز می کنیم همراه هر آنچه در زمین دارم این مادر مقدس که هست من در اوست هر آنچه هست با من است
۱۳۹۴ آبان ۱۲, سهشنبه
من و من می شنوم حنجره ای که می خواند هر آنچه می خواهد هنوز ، هر چند که با من نیست اما ، می خواند . زیبا است آزادی ...