۱۴۰۲ تیر ۵, دوشنبه
تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام
۱۴۰۲ خرداد ۱۵, دوشنبه
#کولبر
وادار می کنند ترا
وادار میشوی
نخند
باور چرا نمی کنی ؟
وادار می کنند ترا
کولبر شوی
شدی !
حالا تو
سیبل می شوی
برای پراندن چرت نیمروزی مرزبانی محل
نزدیک شوی می زنند ترا !
با گلوله های جنگی !
فکر می کنی
این پیکر نحیف
با چند گلوله
با خاک میشود یکی ؟!
محمود اسفندیاری
قتل یک کولبر دیگر توسط نظامیان حکومتی در بانه کردستان
"هوشیار حسنپور"، ٢٠ ساله، فرزند لطیف، بامداد دوشنبه پانزدهم خرداد ماه، بر اثر تیراندازی نظامیان حکومتی در مرز "زله" از توابع شهرستان بانه در کردستان جان خود را از دست داد.
به گفته یک منبع مطلع، نظامیان حکومتی این کولبر را بدون اینکه باری بە همراە داشتە باشد، بدون اخطار قبلی هدف شلیک مستقیم قرار دادهاند.
این منبع مطلع افزود: این کولبر در این حادثه از ناحیه سر و سینه به شدت زخمی و پس از انتقال به بیمارستان بانه جان خود را از دست داده است.
از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا پایان سال ۱۴۰۱، مجموع ۱۹۵۶ کولبر در شهرهای کردنشین کشته و زخمی شدهاند.
۱۴۰۲ خرداد ۱۴, یکشنبه
بگذارید #نسرین بداند
بگذارید نسرین بداند
On this day
12 years ago
آرش ايران
June 4, 2011
به جای بوسه بر دستانش، بند بر آن بسته اند...
شمعها را روشن کنید
زندانی به بزرگی ایران
در زندانی درون این زندان
بانویی بدور از فرزندانش
میدرخشد در روز تولدش
شمعها را روشن کنید
بگذارید نسرین بداند
تولدش یک جشن ازدگیست
https://www.facebook.com/photo/?fbid=1820239345730&set=o.133065480102299
۱۴۰۲ خرداد ۱۳, شنبه
غمکینم
On this day
12 years ago
آرش ايران
June 3, 2011
غمکینم
اه ه ه هه
چه بی تابم
دلم کرفته
غمگینم
اشک نمی ریزم
می بینم سقوط کسی را کاری نمی کنم
اشک نمی ریزم
نفس هم نمی کشم
دلم شکسته
می بینم و کاری نمی کنم
چه می شود کرد
کسی که
می ترسه از زندکی
هرچه را مفت می خواد
حتی زندکی را
چه دردناکه
و چه عذابی میکشه
وقتی هرچه می خواد
انچه می شود
اونی نیست که میخواد
و من در دلم اشوب
اشک نمی ریزم
و شاهد سقوط انسانم
من غمکینم
شما چطور عزیز
شما هم اشک نمی ریزی ؟
۱۴۰۲ خرداد ۱۰, چهارشنبه
نامه سر گشاده به حضرت حق جناب خدا
On this day
آرش ايران
۱۴۰۲ اردیبهشت ۳, یکشنبه
اعتصاب
۱۴۰۲ فروردین ۴, جمعه
#بهار
بهار
جای جای این خاک
گوری!
در این میانه
گورهای کودکانی بی گواهی تولد
مردمانی بی تصویر
دخترانی در هوای زمینی چرخیدن
کیس بریده در باد !
چشمهایی که با گلوله ای سربی
زیر دست و پا گم شد !
نامشان را باد ، با خود برد !
درسبزترین ترانه بهار،
تا سر زند ز خاک ...
بهار در آغوش آزادی
خفته است به ناز و باز
میرسد ز راه رفته پیش تر
می رسد
به خانه های ما
بهار آزادی
-----------
محمود اسفدیاری