۱۳۹۸ اسفند ۱۸, یکشنبه

روز جهانی زن




هشت مارس
-------------

لاله گوشت میان دو انگشت 
غوغای عشق و شور و تمنا 
دیدی چگونه جنگ نابرابر ز سر گذشت ؟
من بود م و تو بودی و طفلان مان 
آن سوی جبهه
آوار نابرابری میان ما
 ، سوهان سخت تلخ حقیقت بجان ما 
لاله گوشت میان دو انگشت
 هر ضجه از درد و هر خوف از خطر
در جنگ نا برابر میان ما
در هوسی خفته به بالین آرزو 
بر بالشی که بر آن سر نهاده ایم 
ردی ز خون یک رویا ، هزار آه و آرزوی بر باد رفته را میان ما
نقل می کند
بگذارسپیده امروز که از خون سرخ شفق رنگ گرفت به جان صبح
یک بوسه به جان تشنه سحر زنیم
لاله گوشت میان دو انگشت حکایت برابری
در جسم و جان هستی انسان آفریده
که با هم برابریم


محمود اسفندیاری 

۱۳۹۸ بهمن ۲۴, پنجشنبه

آمده بودن که بشکنیم !










سوکواری یک

آمده بودن که بشکنیم
جیغ

هر روز کسی
جیغ می‌کشد
گرفته
حبس
محاکمه
و ما
هر روز
! جیغ می‌ کشند
دوباره می گیرند و میبرند و می کشند
ما
! جیغ می‌ کشید
! زمین پر از جیغ است


سوکواری دو

تدوین
گذار از گلوله
بی آنکه
شلیک کند
اهرم ایجابی
، جایگزین واکنش
برابر اندیشه
با گلوله
! سخن گفت
پایان گفتگوی با گلوله
، جابجایی گلوله در خشاب
مرگ
دوباره
، گلوله ای دیگر
با گلوله می‌میرد
، با سخن اعاز می کند
نفرت
، زمان خواب آشفته
اجساد مانده بر زمین سرد
مجال دفن کشته ها دست نداده و فردا باز در خیابان می ماند
! جنازه ای

فردا
زندگی می کند امروز
، فقط فردا را
زندگی کنیم
! امروز

سوکواری سه

محبوب من
پیراهن سیاه را بشور
. امشب
فردا ساعت زود
، زود باید رفت
. لکه های خون روی پیراهن تمیز شوند
مراسمی
بر گور تازه که امشب آماده می‌کنند
برای آنکه امشب
با گلوله
چون روزهای گذشته
سخن گفت
با ما
! فردا چه زود دیر می شود


سوکواری چهار

می دانی ؟
می میرد
تنها
چند ثانیه
گذر کن
از محل عبور آن
شاهد مرگ او باش
چند ثانیه
آنجا
مسیر این توفنده سرگردان بی خانمان خانمان سوز را
خالی کن
. گلوله می‌میرد

۱۳۹۸ دی ۱۷, سه‌شنبه

! در حال


چه خوب بود
اگر مادرم
قبل از تولدم
میدانست
الهیات با من آمد
پرورده شد همچو من در رحم پر از آب مادرم برای حیات من که جنینی بیش نبودم 
داستان مذاهب با خلق آدمی و با رفتش خواهد رفت
چرا که هیچ حیوانی مذهبی ندارد و قانون بقا در هستی غالب است
همچو گردش ماه به دور زمین
من بدور یار و یار در باروری هستی
کودکی خلق می کند
! همچو حیوانی با جفت همزاد خود
آدمی آموخت و اندوخت
اندوخته‌ها بیش از تحمل توان کوچکش شد
تنها به عادت بسنده کرد
چرایی گم شد
شاید ها و تردید ها
سنت شد

برای بودن
باید زنده باشم
اموخته ها به من می‌گوید
چگونه و چرا و کجا
چه باید کرد
و زندگی
همچو چشمها
همیشه انتهای ریل قطار را متصل می بیند اگر دانستهای پیشین را نیاموخته باشم
!
در حال



محمود اسفندیاری

اگر روح باشد





اگر روح باشد
تمام جهان را
! ارواح مرغ و گاو و خوک ها پر کرده
هنگام رانندگی
باید مراقب روح سرگردن گاوی بود که نمی‌داند در جاده قدم زدن ، نشستن ممنوع است
آدمی روح را نمی بیند
و گاو بیچاره

! دوباره کشته می شود


محمود اسفندیاری

اگر روزی جنگ شد






:
اگر روزی جنگ شد
آرزو می کنم
تمام زیرساختارهای ما
که آلوده اوهام و خرافات
کشتن برای هیچ است
نابود شود
شاید انسان معاصر
نمایان شود
پس از بوی باروت و دود و نفرت و مرگ
انسان معاصر به دنیا آید ؟
بیایید با هم ارزو کنیم
انسان حق حیات دارد .
هر واحد انسانی
تنها یک بار حق حیات دارد !
این حق حیات را جهان انسانی
بر او روا دارد !


محمود اسفندیاری

۱۳۹۸ دی ۱۵, یکشنبه

اجسادمان بوی باروت میدهد !




سردار
ما را می‌کشند
! هر جا که باشیم
در خیابان هفتم پاسداران یا در برابر داعش
در گوهستان پر از برف که کولبری می کنیم
در اعتراض به دزدیدن رای مان به ۸۸
یا به اعتراض در برابر
گرانی بنزین
سردار در جنگ میهنی و در زندان
فرقی نمی کند
! فقط می کشند
نقطه اشتراک ما
! اجسادمان بوی باروت می‌دهد

آنکه برای آدمیت بپا خواست
محکوم می شود
در برابر اندیشهء سیاه
که با وقاحت قد کشیده در برابر
آزادی
عدالت
امید زندگی
و زیباترین رویاهای انسانی!

سردار ما را می‌کشد
! تفاوت ما در مراسم تدفین است
گاهی شبانه درون گوری سرد دفن می کنند
گاهی درون سد رها
گاهی در کوچه ای خلوت
گاهی در گورهای مشترک
! گاهی بسیج میکنند هزاران نفر تا بدرقه کنند
! اجساد مرده را

پیوند خوردهایم با هم
! سردار
اجسادمان
! بوی باروت میدهد


محمود اسفندیاری




۱۳۹۸ دی ۷, شنبه

مقامات زیر پتویی موجودات احمق خلق می کند







edited 
مقامات زیر پتویی موجودات احمق خلق می کند

همه میدانند :

هفتاد و سه سال قبل از میلاد مسیح بواسطه ظلم و ستم طبقه حاکم قیام خونبارتوسط فرودست ترین اقشار جامعه ، برده های آن زمان به رهبری برده ای بنام اسپارتاکوس رخ دادِ.

هفتاد و سه سال بعد کسی به نام مسیح ظهور کرد که میگفتند فرزند نا مشروع است بر اساس تعاریف زمان خود از مقوله زناشویی و ازدواج ، گروهی باور به باکره بودن مادرش که دختری جوان بنام مریم که از فرو دست ترین اقشار جامعه بود داشتند . در میان فرو دست ترین اقشار جامعه مسیح هواداران و یاران خود جستجو کرد و انان را به مهربانی صلح و دوستی دعوت کرد و امروز روز جامعه انسانی شاهد حضور و وجود خیل عظیمی از پیروان او هست هر چند مسیح را در زمان خود به صلیت کشیدند !

هزار چهارصد سال و اندی قبل یک پسر بچه یتیم در برابر نظام جبار برده داران حاکم متمول قیام کرد و برده ها که از فرو دست ترین اقشار جامعه بودند به دور او حلقه زدند نام آن پسر بچه یتیم محمد بود و امروز حاصل نمود مادی و معنوی آن قیام را در جامعه انسانی به وضوح شاهد هستیم .

هزاران نمونه از این دست تحولات در تاریخ جامعه انسانی مکتوب است که نمود مادی و معنوی هر یک را می توان به وضوح بعد از انقلاب انفجار اطلاعات و ارتباطات قرن بیستم دید .

بار سختی و تحولات جامعه انسانی همیشه تاریخ به دوش فرو دست ترین اقشار جامعه انسانی بوده و هست این قاعده کلی تکامل تاریخ است و بعد هر تحولی خوشه چیان بر سر سفره غنایم نشستند و فرودستان به حاشیه رانده شدن .

این حقیقت تلخ تاریخی است که انسان معاصر در قرن بیست و یکم بدان واقف شده و در تلاش برای قانونمند کردن مناسبات بر اساس حق برخورداری از امکان زندگی شرافتمندانه و مقتدر انسانی برای احاد جامعه بوجود آید .

انسان متفکر معاصر برای حیات هر واحد انسانی حق ویژه قایل است ، چرا که هر انسان تنها یک بار حق حیات دارد و باید از نعم مادی و معنوی موجود در هستی بهره مند شود . برای نیل به این جایگاه در هر حوزه تصمیم گیری ، انتخاب شیوه و منش اجتماعی فرهنگی سیاسی دخیل و تعین کنندهء مسیر نقشه راه تکامل است .

فرو دستان را دست کم نگیرید !

خانم ها

اقایان

فرصتی دست دادکه با هم قضاوت کنیم

مرکز ثقل حیات کجا و چه هست

اگر آدمی را

از هستی

حذف کنیم ؟

قضاوت با شماست

کمی تامل کنیم لطفا !

محمود اسفندیاری