نـار
آسمان کبود و
انقتاع نفسها ی ثانیه
تکاپوی سخت لحظه ها
به باور بودن ِزمان
غبار آسمان از آئینه برفت
گل در آئینه
غنچه ها پدید آمـد
پری چهر خاطره
محو آب .
آفتاب در بطن سرما
و باد همچنان وزید .
گل از غنچه های نار
بتاراج باد
خروس خوان ،
خروس می خواند
بروی تاج خروس
نار ببار آمـد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر