۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

قـاصـد

قـاصـد

قاصد ميان ما

قاصدكي است

كه با پرستو

در صلابت پرواز

چرخ مي زند

به سال دلتنگي !

سال

در تولد قمري

دركنج بالكن

و تك درخت خانه

كه امسال بيش از سه گردو بار خواهدداد

تكرار مي شود ،

چكه هاي باران ،

از سقف ترك خورده ذهن

نقش چلوار كهنه خونی

رنگ تازه مي گيرد

در آئينه

و بستراز بوي خاطرات

پر مي شود

و ما

به سال دلتنگي

سهم بيشتر

خواهيم داشت .

خسته از پرسه زدن دركوچه های ذهن

خواب را ، صدا مي زنم.

درسكوت نيمه شب

با خميازه اي بلند

شب بسوي تو مي كشد مرا کشان کشان

در سكوت ممتد .

فردا

به تو نزديك مي شوم

به قد يك روز

ز سال دلتنگي

فردا

به تو نزديكترم

يك روز!

هیچ نظری موجود نیست: